زندگی به سبک روح الله 1

جداکننده متن.www.shabhayetanhayi.ir (23)


شادی روح امام و شهدا صلوااااات ...


جداکننده متن.www.shabhayetanhayi.ir (31)


" از مسائلی که روزهای آخر به من توصیه می‌کردند، خواندن دعای عهد است که در آخر کتاب مفاتیح آمده است.

می‌گفتند: «صبح‌‌ها سعی کن این دعا را بخوانی، چون در سرنوشت دخالت دارد.»

چیزی که به خانواده می‌گفتند تا اول از همه به آن عمل کنند، انجام واجبات و دوری از محرمات بود."

نقل از : خانم فاطمه طباطبایی (‌عروس امام)



  روزی معنوی امروز:


امام خامنه ای مدظله العالی:

امـام به مـا آمـوخت :

انـســـان کــامــل شــــدن

عـــلی وار زیـــســـــتن

و تا مـرز های عصمت رفـتن

افسـانه نیست !

مــــا می تــوانـیـــم ...


:)

بانوی عاشق ۶ نظر

سلام گـُل نرگـس !



دل بیقرار نیست

"ادا در می آوریم"


چشم انتظار نیست

"ادا در می آوریم"


بر لب دعای ندبه...
و دل غرق شهوت است
این انتظار نیست
"ادا در می آوریم"

آقا محب واقعی ات در میان ما
یک از هزار نیست
"ادا در می آوریم
" ...


000
0000000000000000000000000000000000000000000000000000000

+ در حاشیه ... :

رسول اللّه‏ صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم :

شُمُّوا النَّرجِسَ و لَو فِی الیَومِ مَرَّةً ، و لَو فِی الاُسبوعِ مَرَّةً ، و لَو فِی الشَّهرِ مَرَّةً ،

و لَو فِی السَّنَةِ مَرَّةً ، ولَو فِی الدَّهرِ مَرَّةً ؛ فَإِنَّ فِی القَلبِ حَبَّةً مِنَ الجُنونِ وَ الجُذامِ وَ البَرَصِ و شَمُّهُ یَدفَعُها .

پیامبر خدا صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم :

[گُل] نرگس را ببویید ، هرچند در روز یک بار ، هر چند در هفته یک بار ،
 هر چند در ماه یک بار ، هر چند در سال یک بار ،
 و هر چند در همه عمر ، یک بار؛ چراکه در قلب ، ریشه ‏اى از دیوانگى ،
جذام و پیسى وجود دارد و بوییدن نرگس ، آن را دور مى‏کند.


 
من عااااشق گل نرگسم :))
بانوی عاشق ۶ نظر

کرب و بلا ای کاش من ...





داشــتـــــ رو زمیــــن با انگــشـتــــ چیــــزی مــی نوشــتـــــــ...
رفتـــن جلــــو دیــــدن چنــــدیـــن متــــر صــدبـــار نـــوشتـــــه
حسیـــــــن......حسیــــــن....حســــــین......
طوریــــــکه انــگشتـــش زخـــــــم شـــــده !
ازش پـــرسیــــدن:
حـــــاجــــی چــــکـــار میــــکنــــی ؟؟
گــــفت:
چـــــــون میســــر نیستـــــــــ مـــــن را کـــــام او .......
عشـــــــق بــــــازی میــــکنـــــم بـــا نــــام او ......


(خاطــره ای از شهیــد پــازوکــی)

 



پ نوشت :

سالیانیست که پشت سر هم پی در پی

پشت کنکوری بین الحرمینم آقا ...


"اللهـم الرزقـنا حـرم .... "


+ قالب جدید چطوره ؟ :)

بانوی عاشق ۶ نظر

و خدایی که همین نزدیکی است ...

گفتند بنشینید ...

نشستیم...

چند لحظه فقط سکوتــ بود که به گوشـ  می رسید..!

قرآن پخش کردند ...

قرآن بخوانیم ؟

چرا ؟

برای کی؟

سوالات در ذهنمان می رفت و می آمد...

بهت زده به هم نگاه می کردیم ...

.......

_ متاسفانه خبر رسیده که پدر و مادر یکی از دوستان تان در سانحه تصادف جانشان را از دست داده اند ...


_______________________________


برای یک لحظه ماندم ...

پدر و مادر زهرا ...دوست هم کلاسی ام ..دختری درسخوان و مهربان

که چندی پیش شیرینی تولد خواهر زاده اش را برایمان آورده بود و یادم می آید  آن روز چقدر به حالش غبطه خوردم ...

که کاش من هم خواهر زاده داشتم ...


ولی حالا ...

وسط امتحانات ترم ...

دوست صمیمی اش  میگفت وقتی خبر را می شنود خیلی آرام  میرود در اتاقش و "دور از چشم دیگران" گریه می کند ...

حتی روز بعد می آبد و امتحان میدهد ...

می گفتند تودار است و نمی خواست کسی بفهمد ...


قـرآن را باز کردم ...

در فکر خود غوطه ور شدم و انگار فقط چشمانم از آیات بگذرند ..

حواسم جای دیگر بود ...

_ حالا تنها و بی کس است ...چه امیدی به زندگی دارد...؟

ناگهان چشمانم از حرکت ایستادند ...

میان آیات قرآن مکث کرده بودم به آیه ای که در کل زندگی ام پرسشی بی حواب برایم بود ...

پرسشی که تا کنون نتوانستم از صمیم قلب به آن آری بگویم ...

" الیس الله بکـافــ عبـده ...؟ "

خشک شدم ...

چه زود جوابم را دادی!...

چرا تو کافی هستی ...

ایمانـِ من کافی نیست ...


چند ساعت است در اندیشه هایم غرق شده امـ ...

اگر برای من نیز این اتفاق می افتاد؟؟...

روفوزه می شدم یا ....؟ :(


++++++++++++++++++++++++++++


+ دعا کنید خداوند به دوستمــ صبری جزیل دهد ...

گرچه میدانم داده است ...

والعاقبه للمتقین ...



بانوی عاشق ۷ نظر

مـربی مجـاهدمـ



زمانی که نوبت حجره علی و بچه‌های حجرشون می‌شد که شام درست کنند ؛

علی می‌رفت و عدس می‌گرفت و عدسی درست می‌کرد ...

بهش می‌گفتم:چرا عدسی آخــه ؟؟!!

این همه غذای دیگه هستش که میتونی درست کنی و بچـه‌ها بخورن

بهم گفت: سید عدسی اشکِ چشـــم رو زیاد میکنه ...

منم براتون عدسی درست میکنم تا اشک چشمتـون زیاد بشه

و برای آقـا ابـاعبــدالله گریه کنید ...

شاید منم یه ثوابــی ببرم با درست کردنش !!

بعدش به شوخی میگفت:

بخورید دست پخت من هیچ جای دنیا پیدا نمیشه ها !!!

راست می‌گفت!

دست پختش هیچ جای دنیا پیدا نمیشد ...

┘◄ دست پختی که همراه با عشق و معرفت به معصومین(علیهم السلام) بود.



بانوی عاشق ۴ نظر

فصــلِ سـخــت ِ امـتحـانـات !


امتحانات ترم یک هم شروع شد ...!

خدا بخیر کند .... با این وضع درس خواندن ما ...

هرچه به مادر گفتم خواستگار راه ندهید ....میخواهم درس بخوانممممم!!

دیروز مهمان داشتیم ...

شرح مهمانی و اتفاقات جالبش بماند برا بعد...(حتما سرفرصت میگم)

یک خواستگارکه  یک سال است بسیار سفت و سخت در خانه را میزند ...

ولی من از آنها سفت و سخت ترم !

و به زور هم شوهر ن م ی کنم ! :|

+ فقط دعـا کنید این برهه از زمان رو به خوبی بگذرونم ... :)

                                                                                                "وصلی الله علی محمد  آله الطاهریـن "

بانوی عاشق ۱۳ نظر

یا سـیدنالمهدی ...



آقاجان! دوماه عزادار جدت بوده‌ایم ...

نگران حال مادرتان بوده‌ایم ..

دو ماه روضه‌ی عمه جانتان را شنیده‌ایم...

حالا دست به دامان پدرتان می‌شویم ...

به حق امام عسکری علیه السلام گوشه چشمی به ما کنید

تنها دعای ما فرج شماست...!



  سلام علیکم و رحمه الله و برکاته ....

درسته آغاز امامت امام زمانه و جشن بزرگی برای شیعیان ...

اما حیفم اومد این شعر بسیاااار زیبا (کلیک)رو براتون نذارم ...

واقعا با دل آدم بازی میکنه :(

بیاین از ته دل دعا کنیم به برکت مولود این ماه عزیز

27 ربیع الاول میلاد پربرکت رحمه للعالمین

رحمتی چون "ظهور امام زمانمون "برما نازل بشه ...!

الهی آمین ....



بانوی عاشق ۲ نظر

از اربعینت سهم من انگار دوری است ...



می گویم از کنار زیارت نرفته ها

 

بالا گرفته کار زیارت نرفته ها

 

اشک و نگاه حسرت و تصویر کربلا

 

این است روزگار زیارت نرفته ها

 

امسال اربعین همه رفتند و مانده بود

 

هیات در انحصار زیارت نرفته ها

 

انگار بین هیات ماهم نشسته بود

 

زهرا به انتظار زیارت نرفته ها

 

در روز اربعین همه ما را شناختند

 

با نام مستعار «زیارت نرفته ها»

 

اما هزارمرتبه شکر خدا که هست

 

مشهد در اختیار زیارت نرفته ها

 

باب الحسین قسمت آنانکه رفته اند

 

باب الرضا قرار زیارت نرفته ها

 

غم میخورم برای دل رهبرم که هست

 

تنها طلایه دار زیارت نرفته ها

 

گفتند شاعران همه ازحال زائران !

 

این هم به افتخار زیارت نرفته ها ...



+ مَه ِ شبهِ تارم ...!

به غیرِ تو آقــا  ... کسی رو ندارم  :(


بانوی عاشق ۵ نظر

مرگ بر آمریکا ...


امـامـ خـامنهـ ای (مُدظله العالی) :
بعضی‌ها اصرار دارند این شیطان بزرگ را با این خصوصیّات -
که از ابلیس بدتر است- بزک کنند

و به شکل فرشته وانمود کنند. چرا؟
دین به‌کنار، انقلابیگری به‌کنار؛ وفاداری به مصالح کشور چه میشود؟

 عقل چه میشود؟ کدام عقلی و کدام وجدانی اجازه میدهد
 که انسان قدرتی مثل قدرت آمریکا را

 به‌عنوان دوست، به‌عنوان مورد اعتماد، به‌عنوان فرشته‌ی نجات انتخاب بکند؟
۱۳۹۴/۰۶/۱۸



کلیک


بانوی عاشق ۲ نظر

پرونده ای که رو می آید ...!!





صبح روز جمعه ...
چشامو بازکردم و این طرف و اون طرف و نیگا کردم ..هنوزساعت هشت بود ..!
مهمونا ده به بعد میومدن ... :) کدوم مهمونا؟؟!
مهمونایی که سرتا پا خیر و خوش قدمی به همراه داشتند و خواهند داشت
مهمونایی که قریب دوسال انتظاراومدنشون رو می کشیدم ...!!
خواستگار بودن...ولی نه برای من ...
برای خواهربزرگ ترم...! در چند قدمی بالا آمدن پرونده ام بودم ... >__^
مادر آمد ..با کلی خرید...از میوه گرفته تا شیرینی و شکلات ...
همیشه مهمانی را دوست داشتم ...دروغ چرا ...جدایِ از ثوابی که صله رحم و برکتی که مهمان داشت
خوراکی های بعدش را می خواستم ... !
ساعت ده و بیست دقیقه بود ...
زنگ خانه به صدا درآمد ...
انگار به خواستگاری من آمده باشند ...لرزه بر اندامم افتاد ..!! :|
گره روسری ام را سفت کردم  و چادر سر کردم ...
رفتم بیرون و سلام دادم...
دوخانوم نسبتا جوان ..با دختری نوجوان و دوپسربچه به ظاهر مظلوم و در خفا شیطون!!
یکی خاله اش بود و دیگری مادرش
دخترنوجوان خوهردادماد و پسربچه ها , پسرخاله داماد بودند ...
سلام کردم و نشستم کنار خواهرم...خوبِ خوب  وارسی شان می کردم
هرچه نباشد قرار بود یک عمر بااین خانواده  معاشرت داشته باشیم!
از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم ..
وقتی قرار عقد را عید نوروز تعیین کردند و نشان کردن خواهرم ... :))
نگاهش کردم..چقدر بزرگ و خانوم شده بود ...
خداروشکر کردم ...برای همه چیز...
کم کم نزدیک می شدمم به روزهایی که دیگر مادر پشت تلفن
خواستگار هایم را رد نکنند... :||
برای من ...خواهرِ عروس شدن یعنی قرارگرفتن در یک قدمی خودِ عروس شدن ...
 و این تازه آغاز ماجراهاست .... ^__^

+کمتر به قرارگاه سر میزنم ... اما شما خالیش نذارین ! @__@
برای عاقبت بخیری جوونا دعا کنیم ...
یا زهرا سلام الله علیها

بانوی عاشق ۳ نظر
• قـرارگـاهـ عـُـشــاق •

◄ اینجـا از عـشـ♥ـق می نویسم ...
آخرین مطالب
خداحافظ !
اول امام زاده دنیا خوش آمدی ..
آخ جوووون مهمونی! :))
سلام بر بانوی حرم ...
سلام حضرت دوازده ..!
پایان انتظار... !
ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده ...!
رهبری از جنس آسمان ... :)
شبی به وسعت آرزوها ....
عروجت مبارک سید!
آرشیو مطالب
موضوعات
حضرت عشـق (۴)
برای بانوی عشق (۱)
محض یار مهربآن (۱)
فـرزندان بانوی عشق (۱۰)
محض یار مهـربان (۴)
کشتگان عشـق (۶)
عشق نوشته هایـم (۷)
روزهای عاشقی من! (۲۲)
رهـبر عـشـق (۴)
پیوند ها
شهید حـجـت الله رحیمی
رفاقت به سبک شهید
پورتال جامع اربعین
همسفر تا خدا
♥ زن آقـا ♥
هیات
گیله مرد
چـادری ها
بـی رنـگــــی
تنهـــاتـریــن زائـر
پــلـه پــلـه تــا خــدا
ســوخـــته دلان
انتظـار فـرج
عهدشیعه
لـبیک
فـــداکــــ
آبـــــریــــزان
نــــمــــــــــا 313
یار طلبگی و هـزار و یک
بـــرزخ کــلـمـــــات
گـــروه احـــرار
حدیث اشک
مـن...
هنر شـیعه
انانقطه تحت الباء
دل تنگــــ امـام زمـان
یــواشـکـی هــای مــن
ریــحـانه الحـسـیـن
مـیثم مطیعی
باب الحرم
زندگی زیـبـا
مــــــادر بــانــو
هـمـســـران فـاطمی
گــل بــهــــــاری
نـشــــانــه
مـهـارت
روضه
هنر آشپـزی
شهید قرن 21
راه و رســـم طـلبـگـی
تهذیب حـوزه هـا
گروه عـمـار
من او
رنگ خـدایی
زنـدگی با طـلبه
شـهـیـد قــرن 21
مـن یـک طلبه هــستم
دلبـرانه می نویسم
مـلازمان حــرم
به یاد شهدا
سرباز صفر
زیر چتر حـجاب
شـکلک های زیبـا
حـجـابسـتان
عاشورا
خاکی ها
دالان بهشت
خـادم گـرافیکــ
طـلبگـی تـا اجـتهــاد
خـاطرات طلـبگی
دخـتر چـادری
نقـاش فـقیر
رنــگ خـدایـی
جمع آسمانی ما
✿تو فقط لیلی باش✿
خـانـواده ایـرانـی
طــب شـیـعه
دل گراف
فیروزه گرافی
اعجاز علمی قرآن
مکتب المهدی
پیوندهای روزانه
حضـرتــِ مـاهـ ! ♥
آسید مرتضی
کوله بار
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان